مهلت بده مي روم... فقط پايت را بلند كن... غرورم را جمع كنم...
تمام تنم می لرزد، از زخم هایی که خورده ام.. من از دست رفته ام، شکسته ام.. می فهمی؟؟ به انتهای بودنم رسیده ام؛ اما اشک نمی ریزم.. پنهان شده ام پشت لبخندی که درد می کند...
نظرات شما عزیزان:
قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت |